سادگیهای خاکی رنگ
گفتگوی پیمان صفردوست با دکتر پرویز رزاقی روان شناس و مدرس دانشگاه اين مجموعه توانست با كسب نزديك به 80 درصد آرا، عنوان پربينندهترين سريال نوروزي را از آن خود كند اما پشت مضمون خطي ساده و شخصيتهاي صاف و ساده اين سريال، موضوعاتي نيز مطرح شد كه فراتر از يك خنديدن ساده و چند تکيهكلام بامزه بود؛ موضوعاتي كه نظر دكتر پرويز رزاقي، روانشناس و مدرس دانشگاه، ميگويد از دغدغههاي جدي زندگي مردم هم روزگار ماست.
سلامت: شما اين مجموعه را چطور ارزيابي ميكنيد؟ اين مجموعه كه به حق يكي از مجموعههاي موفق تلويزيوني در نوروز امسال بود، از ديدگاههاي مختلفي قابل بررسي و نقد است. در «پايتخت» ما تقابل يك فرد، يك خانواده و يك اجتماع كوچك و ساده را با چالشها، مسايل و مشكلات گوناگون مشاهده کرديم كه با همان سادهنگري به حل مشكلات خود ميپردازند. طبيعتا در اين گونه مجموعهها همواره كاستيهايي در به تصوير كشيدن مسايل مختلف وجود دارد ولي مهم اين است كه كليت اثر قابل پذيرش و قابل درك باشد. سلامت: در پايتخت هم اين كاستيها وجود داشت؟ بله، بهطورقطع در مورد موضوعات مختلف اين كاستيها وجود داشتهاست. مثلا در مورد شخصيت باباپنجعلي، قطعا انطباق دادن مشكلات و بيماريهايي كه اين شخصيت با آن سلامت: يعني با تمام مشكلات، حضور يك فرد ناتوان يا كم توان در خانواده و اجتماع حفظ ميشود. دقيقا! و اين همان موضوعي است كه صاحبنظران هميشه بر آن تاكيد كردهاند. باباپنجعلي در اين سريال نماد فردي است از كارافتاده كه خانوادهاش، او را همچنان در تعامل با اجتماع حفظ ميكنند. اين خانواده در مسير خود وارد يك خانه سالمندان ميشوند. نگاه طعنهآميزي كه كارگردان و نويسنده مجموعه به زندگي پيشرفته شهري در مقايسه با زندگي ساده روستايي دارند، جالب توجه است. افرادي كه هريك مثل باباپنجعلي خانوادهاي دارند ولي به اجبار در آسايشگاه سالمندان زندگي ميكنند در حالي که يك خانواده روستايي با مثبتانديشي پدربزرگ خود را در كنار خود حفظ و حس ارزشمند بودن را همچنان در او تقويت ميكنند. سلامت: اين نگاه در ساير شخصيتهاي مجموعه هم وجود دارد؟ بله؛ وقتي به تعامل زن و شوهر شخصيت اصلي مجموعه نگاه ميكنيم، ميبينيم كه به نکتههاي قابلتوجهي در ارتباطها توجه شدهاست. زني كه در بروز مشكلات به راحتي و با كارهاي سادهاي مثل دم كردن چاي و آوردن آن براي شوهر خود قصد آرام كردن او را دارد. در رابطه همين دو شخصيت ميبينيم با اينكه معمولا رابطه خوبي با يكديگر دارند، در لحظات بحراني، نقي (محسن تنابنده) حس ميكند همسرش به دليل تحصيلات بيشتر قصد دارد حرف خود را به كرسي بنشاند. اين همان مسالهاي است كه ما در مورد بسياري از زوجهاي جوان با آن مواجه هستيم. يعني زماني كه تحصيلات مرد از زن پايينتر است، در لحظات بحراني مرد خود را در موضع ضعف حس ميكند. در اين مجموعه بهطور ضمني به اين نکته به خوبي اشاره شده است. سلامت: آيا اين سريال و مجموعههاي تلويزيوني از اين دست، ميتوانند تاثير مطلوبي بر اجتماع و مردم بگذارند؟ بله، يقينا اگر مجموعهاي با نگاه هدفمند و دقيق به موضوعات اجتماعي بپردازد و بهخصوص اگر موردپسند مردم نيز واقع شود، ميتواند سطح آگاهي و دانش مردم را افزايش دهد. مجموعهاي مثل پايتخت كه نظر بسياري از مخاطبان را جلب كرده و ديالوگهاي ساده آن به تكيهكلامهاي روزمره مردم تبديل شده، قطعا ميتواند نگرش و ديدگاه نويسنده و كارگردان مجموعه را نيز به اجتماع منتقل كند. مفاهيمي مانند گذشت، احترام، توكل، تلاش، سادهزيستي، طرز تلقي از خوشبختي و مفاهيمي از اين قبيل در بسياري از قصههاي اين مجموعه خودنمايي ميكند. به نظر ميرسد يكي از مهمترين پيامهايي كه در پايتخت وجود دارد، اين است كه همه زندگي همان دو دو تا چهارتايي نيست كه ما فكر ميكنيم و شايد معادلات ديگري نيز در آن نقش داشته باشند. اين مفهوم به شكل بارزي در داستاني كه در آن يك سگ با ربودن كفش يكي از شخصيتهاي داستان باعث نجات جان صاحب خود شد، ديده ميشود و مخاطب را درگير اين موضوع ميكند كه «انگار اتفاقها اتفاقي نيستند».
نظرات شما عزیزان: شنبه 9 فروردين 1393برچسب:, :: 18:45 :: نويسنده : مهدخت نبوی
درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب نويسندگان |
||
![]() |